جدول جو
جدول جو

معنی جاه طلب - جستجوی لغت در جدول جو

جاه طلب
کسی که برای رسیدن به مقام و مرتبۀ بلند کوشش کند، خواهان جاه و مقام
تصویری از جاه طلب
تصویر جاه طلب
فرهنگ فارسی عمید
جاه طلب
مقام خواه، منصب جو
تصویری از جاه طلب
تصویر جاه طلب
فرهنگ لغت هوشیار
جاه طلب((طَ لَ))
دوستدار مقام و درجه
تصویری از جاه طلب
تصویر جاه طلب
فرهنگ فارسی معین
جاه طلب
ریاست طلب، زیاده طلب، مسندجو، مقام پرست، منصب جو
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فته طلب
تصویر فته طلب
سفته، ورقۀ چاپ شده ای که بدهکار مبلغ بدهی خود و موعد پرداخت آن را می نویسد و به بستانکار می دهد و بستانکار می تواند دریافت وجه آن را به شخص دیگر یا به بانک واگذار کند، فته طلب، چیزی که کسی از دیگری به رسم عاریت یا قرض بگیرد که در شهر دیگر یا مدتی دیگر پس بدهد، تیر، پیکان تیر، نوک نیزه، تیز، نوک تیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جاه طلبی
تصویر جاه طلبی
علاقه مندی به کسب مقام و شهرت
فرهنگ فارسی عمید
(اِ رَ / رِ)
او که شاه جوید. شاه جو. شاه خواه. خواستار و جویای شاه
لغت نامه دهخدا
تصویری از جاه طلبی
تصویر جاه طلبی
پایه خواهی بیشخواهی خواستاری رسیدن بمقامات و درجات عالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جان طلب
تصویر جان طلب
جانخواه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پته طلب
تصویر پته طلب
فته طلب
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه به اراده خویش آماده شود که کاری را بر عهده گیرد. داو خواه جمع داو طلبان (داوطلبین بسیاق عربی که متداول شده غلط است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فته طلب
تصویر فته طلب
بخش نخست این واژه پارسی است سفته جواز طلب، سفته
فرهنگ لغت هوشیار
کار خواه دلیر آنکه در جستجو و تلاش کار است، کار زار طلبی شجاعت بهادری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کام طلب
تصویر کام طلب
آنکه در طلب مراد و مقصود خویش است کامجوی: (این هوس پیشگان کام طلب همه دوشاب دل تو شکر لب) (ضیاء اصفهانی)، عشر طلب عیاش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نان طلب
تصویر نان طلب
نکه نان خواهد، آنکه درپی کسب روزی است، مال دوست پول پرست، گدا
فرهنگ لغت هوشیار
نام خواه نامجوی آنکه طالب نام وشهرت است شهرت طلب: چنین پاسخ آوردمنذربراوی که ای پرهنرخسرونامجوی، طالب مقام ومنصب، شجاع دلاور، روزدهم از هر ماه جلالی
فرهنگ لغت هوشیار
ریاست طلبی، مسندجویی، مقام پرستی، منصب جویی، نامجویی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از جنگ طلب
تصویر جنگ طلب
Combative, Warlike
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جنگ طلب
تصویر جنگ طلب
combatif, belliqueux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از جنگ طلب
تصویر جنگ طلب
vechtlustig, oorlogszuchtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از جنگ طلب
تصویر جنگ طلب
전투적인 , 전투적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از جنگ طلب
تصویر جنگ طلب
戦闘的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از جنگ طلب
تصویر جنگ طلب
לוחמני , לוחמני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از جنگ طلب
تصویر جنگ طلب
संघर्षशील , युद्धप्रिय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از جنگ طلب
تصویر جنگ طلب
suka berkelahi, suka berperang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از جنگ طلب
تصویر جنگ طلب
ต่อสู้ , รบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از جنگ طلب
تصویر جنگ طلب
боевой , воинственный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جنگ طلب
تصویر جنگ طلب
kämpferisch, kriegerisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جنگ طلب
تصویر جنگ طلب
combativo, belicoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از جنگ طلب
تصویر جنگ طلب
combattivo, bellicoso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از جنگ طلب
تصویر جنگ طلب
combativo, belicoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از جنگ طلب
تصویر جنگ طلب
好斗的 , 好战的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از جنگ طلب
تصویر جنگ طلب
bojowy, wojowniczy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از جنگ طلب
تصویر جنگ طلب
бойовий , війський
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جنگ طلب
تصویر جنگ طلب
kavgacı, savaşçı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی